کد مطلب:27879 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127
بر این بیفزاییم كه اگر كسی بر این باور باشد كه پیامبرصلی الله علیه وآله در آن اجتماع عظیم و با آن خطابه بسی شورانگیز و جاودانه و با آن همه تأكید، خلافت و ولایت را نگفت و آینده امّت را مسكوت گذاشت، بی گمان، آینده نگری و تعیین امام و رهبر آینده را از آنچه پیش تر آوردیم نیز نخواهد فهمید. بدین سان باید بگوییم كه پیامبرصلی الله علیه وآله برای آینده امّت، طرحی نیفكنده و چگونگی پیشوایی پس از خود را تعیین نكرده و امّت را چونان رمه ای بی شبان، رها كرده است؛ چرا كه در آغاز این مدخل دیدیم كه گمانه های دیگر درباره آینده امّت، غیر از گمانه تصریح بر رهبر آینده، ناپذیرفتنی و به شدّت نااستوارند. نیز باید بپذیریم كه پیامبرصلی الله علیه وآله حقیقت را وانگفته و كار تشخیص آن را به عصرها و نسل ها سپرده است و.... آیا هیچ خِردی این بی توجّهی و سهل انگاری را از آن طبیب[1] سختكوش بی تاب پردغدغه و نگران از آینده امّت، می پذیرد؟ حاشا به حكمت، استواراندیشی، آینده نگری و عظمت شخصیّت پیامبر خدا كه چنین كند!
به اعتقاد ما، پیامد آنچه تا بدین جا آوردیم، تردیدی باقی نمی گذارد كه پیامبرخدا در آن هنگامه عظیم، رهبری آینده را تعیین كرد و پیشوایی آینده امّت اسلامی را رقم زد.